لحظه لحظه هاتون شکلاتی
|
وقتی کوچیکتر بودم به خودم میگفتم وااای یعنی میشه یه روز منم شونزده سالم باشه؟ هرکی ازم بپرسه چند سالته ، بگم شــــــونــــزده؟؟!!
حالا نمیدونم چرا رو شونزده سالگی حساس بودم. فکر کنم تحت تاثیر این فرنگیا و اون جشنِ "سوییت سیکستین" بودم همچین کودک جوگیری بودمـــا
امروز یههو یادم اومد که چند ماه بعد وارد بیست سالگی میشم و نوزده سالگیم هم تموم میشه اصن یه فاز "خود پیر پنداری" گرفتم در حد تیم ملی
هـــعـــــی
الان یعنی منِ فینقیلی نوزده سالمه آیـــا؟؟ نوزده خـــعــــــلی زیاده ها. یههو چشم وا کردیم شدیم نوزده ساله
کاش الان فنچی بیش نبودم. مشغول بازی های فینغیلیانه ی خودم (ترکیب رو حاااال کردین آیا؟ ) بودم!
+ فردا مهمونی میریم با آقای شکلات مهمونی تولد آریای عزیز
اولین مهمونی مشترکی که میریم
نظرات شما عزیزان: